با نگاهی به جدول لیگبرتر و شهرهایی که پشت نام هر تیم آمده است، این سوال پیش میآید که رنگ فوتبال هر دیار کدام است.
از جایی که حضور استقلال و پرسپولیس کفه ترازو را در تهران ناموزون میکند، از انبوه باشگاههای پایتخت میگذریم و به صحنه رقابت تیمها در مشهد، تبریز و اهواز میرسیم؛ رقابتی که شاید در دید اول چندان به چشم نیاید و گاه حتی دوستانه باشد، اما کدام باشگاه است که طرفداران بیشتری را برای خود طلب نکند؟ شاید وقتی پای حریف خارج از میدان، به میان آید تیمهای همشهری با هم متحد باشند، اما، باشگاههای همشهری هم میدانند که دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند!
اصفهان: طلایی یا نگین سبز
دو تیم اصفهانی صاحب اسم و رسم در لیگ برتر، شجرهنامهای قدیمی دارند و از چندین دهه پیشتر تا به امروز در فوتبال ایران حضور داشتهاند. اما کدام تیم، محبوب نصفجهان است؟ در این شهر دو تیم طعم و مزه محبوبیت را چشیدهاند یکی امروز و دیگری دیروز.
ذوبآهن اصفهان که از سال 1347 تا به امروز فوتبال کشور آن را با همین نام شناخته است از همان ابتدا متعلق به کارخانه ذوبآهن اصفهان بود و در تمامی ادوار لیگ تخت جمشید حضور داشت. در روزگار حضور قوی و مداومش در سطح اول فوتبال کشور، طعم شیرین محبوبترین تیم اصفهان بودن را چشید. نگین سبز که در دهه 50 و 70 تیم یک اصفهان بود با پررنگ شدن سپاهان مجبور به تقسیم هوادارانش شد و کم کم جای خود را به همشهریاش بخشید.
اما سپاهان که از ابتدای کار در سال 1332 یکی از شعبههای شاهین تهران بود، با انحلال این تیم در سال 1346 نام قدیمی اصفهان را برای باشگاه خود برگزید اما تا به امروز چندین بار دیگر اسمهای گوناگون را بر سر در خود دیده است.
از سیمان سپاهان تا سال 79 و نقدیم شدن این باشگاه به مجتمع فولاد مبارکه تا نامی که امروز بر صدر جدول نشسته است سپاهان اصفهان. این باشگاه که دردهه 60 زیر سایه تیم "تام اصفهان" بود، از اواخر دهه هفتاد آرام آرام جایی برای خود باز کرد و با قهرمانیها و نایب قهرمانیها عنوان "پرافتخارترین تیم لیگ برتر" را از آن خود کرد و توانست تیم شماره یک نصف جهان شود. تیم ذوبآهن هرچند سختکوشی را صفت اصلی خود میداند و این را در نماد باشگاه هم تاکید کرده است، اما با پذیرفتن جایگاه سپاهان، تلاش میکند برای تیم پرانگیزهاش هواداران بیشتری رقم بزند. دو تیمی که با حضور در فینال لیگ قهرمانان آسیا و چندین و چند افتخار دیگر مردم شهر و استان خود را به فوتبال خود علاقمند کردهاند.
مشهد: پدیده، سیاهجامگان و پسوند تماشاگررُبا
چهار سال تمام، درهای ورزشگاه دومین شهر بزرگ و پرجمعیت ایران مشتاق باز شدن به روی بازیهای لیگبرتر بود و رنگ آن را به خود ندید. سقوط ابومسلم در فصل 89-88 به دسته پایینتر، ظهور پدیده را در فصل چهاردهم به همراه داشت. تیمی که در سال 92 امتیاز مس سرچشمه را گرفت و خود را بالا کشید تا در اولین فصل حضورش در لیگبرتر در میانه جدول بنشیند.
سیاهجامگان ابومسلم، مهاجر فصل پانزدهم لیگبرتر، تعداد تیمهای مشهد را به عدد دو رساند تا رقابت میان پدیده و مشکیپوشان زیرپوستی و آرام شکل بگیرد.
اما کدام یک از این دو تیم در بین مردمان خراسان محبوبتر است؛ این سوالیست که باید برای پاسخ به آن به تاریخچه ابومسلم در مشهد برگشت.
تیم ابومسلم، زاده 1349 است. زمانی که حشمت مهاجرانی به همراه برادرانش باشگاه ابومسلم را تاسیس کرد، رفته رفته ردِ محبوبیت این تیم را در مردمان خراسان میشد جستجو کرد. تیمی که همچنان خراسانیها خود را هوادار آن میدانند هرچند که اصل وجودش در ابرهای ابهام مانده باشد. این تیم پس از سقوط و مشکلات مدیریتی و مالی هر روز داستانی تازه را برای خود رقم میزد تا جایی که تکلیف سرنوشت این تیم و مالکیت اصلی آن همچنان تاریک است.
نام قدرتمند ابومسلم و طرفداری بیچون و چرای خراسانیها از این تیم، پدیده را بر آن داشت تا به دنبال افزودن "ابومسلم" به عنوان نام خانوادگی باشگاه باشد. امری که اگر به نتیجه میرسید انبوه تماشاچیها را به ورزشگاه میرساند. اما پدیده همچنان با نام شناخته شدهاش به فوتبال خود ادامه میدهد. شرکتی که پیش از مشکلات مالی به نوعی و پس از آن هم به نوعی دیگر برای مردم و هواداران نام آشناست.
اما باشگاه سیاهجامگان که در سال نود تاسیس شد شاید بیشتر از هر تیم دیگری عطر و یاد ابومسلم را برای مشهد به همراه داشته باشد؛ تیمی که موسس آن، محمدرضا عباسی، از مدیرعاملین سابق ابومسلم بوده و با جمعی از پیشکسوتان این تیم، باشگاه "سیاهجامگان ابومسلم" را با خرید امتیاز یک تیم دسته دومی به لیگ پانزدهم کشاند و گویا همان "ابومسلم" چسبیده به انتهای نام سیاهپوشان کار خود را کرده و تاثیرش را گذاشته است. حالا سایت رسمی باشگاه سیاهجامگان تغییر نامش به ابومسلم خراسان را در نظرسنجی خود آورده و شاید با موافقت این تغییر چرخه رقابت این دو تیم گردش محسوسی داشته باشد.
اما حالا با مقایسه دو بازی در خانه پدیده و سیاهجامگان میتوان تاثیر پسوند ابومسلم را در تعداد تماشاچیان دیدارهای این دو تیم دید؛ هرچند در بین فوتبالیهای نسل جدید شاید دیگر نام قدیمی ابومسلم مطرح نباشد و پدیده که یک فصل هم بیشتر فرصت داشته تا جای خود را در بین فوتبالدوستان خراسان باز کند، با کسب نتایج چشمگیر دستهی هوادارانش را بزرگتر کند؛ محبوبیتی که در آن فعلا یک قدم عقبتر از تیم همشهریاش است؛ درست مثل جدول لیگ پانزدهم که تا به اینجا یک پله پایینتر نشسته است. هفته ششم رقابتهای لیگ و دربیمشهدیها شاید نشاندهنده بهتری برای این فرضیه باشد.
تبریز: غول تراکتور و برادر کوچکش گسترش
از سال 88 دستهای هوادار پرشور قدم به ورزشگاههای کشور گذاشتند. تراکتوریها که با صعود تیمشان بعد از 8 سال دوری،پرنفستر از تماشاگران دیگر، تیم خود را میدان به میدان همراهی میکردند در همان چند بازی اول نشان دادند که باید نام تماشاگر تبریزی را به خاطر سپرد.
با حضور یک تیم آذری در لیگ برتر، موج هواداران تیمهای تبریزی پا را فراتر از این شهر نهاد
در تبریز تکلیف تقریبا مشخص است؛ تیم اول همچنان تراکتور سازیست.
تراکتور با قدمتی 45 ساله از تخت جمشید تا خلیج فارس لیگهای رنگارنگی را به خود دیده و گاهی هم تا پای قهرمانی در سطح اول فوتبال ایران پیش رفته است . تراکتورسازی از دهه 50 تا دهه 80 ماشینسازی تبریز را رقیب خود میدید اما با افت هر دو تیم، میدان رقابت همشهریها هم برای چندین سال به خواب رفت تا زمانی که گسترش فولاد جوان، دومین تیم شهر تبریز شد.
گسترش متولد 87، با سابقهای کوتاه و مختصر اما پیکارجویانه، پله پله از لیگ استانی شروع کرد و در فصل 91-92 با رسول خطیبی یکی از صندلیهای لیگ برتر را از آن خود کرد. تیم جوانی که نام ناصر حجازی را هم به خود دیده است هرچند خود را مدرنترین و متفاوتترین باشگاه خصوصی کشور میداند اما زیر سایه تراکتور لقب برادر کوچکتر را با خود یدک میکشد.
سرخآبیهای تبریز از همان روز حضور تومأنشان در لیگ برتر پشت یکدیگر بودند، از باشگاه تا هواداران؛ شعار "آذربایجان تیملری فرق المز رهلری" (به فارسی: تیمهای آذربایجانی، با هر رنگی، فرقی با هم ندارند) گویای این بود که رفاقت و برادری جای چندانی برای رقابت باقی نگذاشته است؛
اما داستان از پایان لیگ چهاردهم کمی رنگ و بوی تازه به خود گرفت. تراکتوریها که در یک هفته به پایان فصل با یک بُرد مقابل تیم همشهری راهشان به قهرمانی باز میشد این نتیجه را با تساوی مقابل گسترش تاخت زدند تا تمام ماجراهای سهگانه تراکتور_ نفت_سپاهان رقم بخورد و خشم دورماندن از قهرمانی بر دل برخی تماشاگران تراکتور بماند؛ خشمی که در لیگ پانزدهم گردهی تیم گسترش را گرفت و آغاز جداسری نامحسوس هواداران آبی و سرخ این شهر را رقم زد. شعارهایی علیه گسترش که در هفته دوم لیگ پانزدهم و شهرآورد تبریز شنیده میشد این پیام را در دل خود داشت که گسترش باید فصل پیش را کوتاه میآمد تا جام به آذربایجان شرقی وارد شود.
گسترش که به اندازه یک تیم از تراکتور بازیکن سابق دارد و بازی های رودرروی آنها بیشتر شبیه به یک بازی درون تیمیست حالا در رتبه چهارم جدول و چهار پله بالاتر از تراکتور پرآوازه ایستاده است؛ اما آنچه این دو تیم با آن دست به گریبانند معضل کاهش چشمگیر هواداران تبریزیدر فصل جدید است ؛ با این حال همچنان تراکتور نزدیک به ده برابر گسترش تماشاگر دارد و باید دید با داغ شدن رقابتهای لیگ برتر حضور هواداران آذری در یادگار امام چگونه خواهد بود و مهمتر از آن آیا رفاقت دوباره بین هواداران قرمز و آبی تبریز برقرار خواهد شد یا نه؛ کدورتی که به نظر ماندگار نخواهد بود.
اهواز: استقلالین و فولاد سرخ
شاید یکی از جذابیتهای لیگ پانزدهم، همنشینی سه باشگاه از شهر گرم اهواز باشد با مردمانی که فوتبال را در رگهای خود دارند؛ فصلی که استقلال اهواز در دقایق آخر دوان دوان خود را به فولاد قدرتمند فصلهای پیش و استقلال خوزستان تازه کار رساند و فوتبالیهای اهواز ماندند و سه تیم از شهرشان.
در خوزستان بر خلاف آذربایجان و خراسان داستان فوتبال به این سه تیم لیگ برتری خلاصه نمیشود؛ در دیاری که فوتبال رد خود را بر زندگی مردم میگذارد، فروش امتیاز یک تیم حرف و حدیثهای بسیار و مشتریان زیادی را پیدا خواهد کرد. اینجا جاییست که دوباره نام نفت آبادان به میان میآید؛ تیمی که مدتهاست لیگ برتر را ترک کرده اما همچنان در این استان طرفداران خود را دارد، هوادارانی که با واگذاری امتیاز فولادنوین به استقلال اهواز خشمگین بودند و و تجمع سه تیم این استان در مرکز و محروم بودن آبادان فوتبالی را چندان برنمیتابیدند.
تیمی که سقوط به دسته دو در انتظارش بود ناگهان با خرید امتیاز فولادنوین به لیگ برتر آمد؛ استقلال اهواز که در آستانه هفتاد سالگیست روزگاری بعد از استقلال تهران و پرسپولیس پرطرفدارترین تیم ایران بود، جایگاهی که با هجرت این تیم به دسته پایینتر رفته رفته متزلزل شد. تا جایی که حالا در لیگ پانزدهم کمی در انتخاب محبوبترین باشگاه اهواز تردید به وجود آید.
استقلال خوزستان متولد 1390 چندان ادعایی به داشتن خیل هواداران ندارد؛ آنها با خرید امتیاز استقلال جنوب، دو فصل سخت را در لیگ خلیج فارس سپری کردهاند و بدون تماشاگر آنچنانی در لیگ پانزدهم تا به اینجا کار در پله دوم جدول، بسیار بالاتر از همشهریهای خود ایستادهاند.
اما بین استقلال اهواز و فولاد خوزستان داستان چیز دیگریست، نسل قدیمی فوتبالدوست این شهر همچنان آبیپوشان استخواندار را تیم یک خود میدانند، تیمی که یک عنوان نایب قهرمانی لیگ در برگه افتخارات خود دارد؛ اما فولاد خوزستان بیشتر تیم نسل جدیدترهاست؛ باشگاهی که با قدمت سی سال، دو قهرمانی لیگ برتر را تصاحب کرده است و در غیاب استقلال اهواز جور فوتبال این شهر را بر دوش میکشید. در فصل نو هم هنوز استقلال اهواز نتوانسته به فولاد برسد و هرچند اوضاع این تیم در لیگ پانزدهم چندان خوب نیست، اما هنوز حدودا دو برابر استقلال اهواز تماشاچی به ورزشگاه کشانده است. فولاد در فصل پیش میانگین هفت هزار تماشاگر را در اختیار داشته و با ترافیک تیمها در اهواز باید دید امسال به چه عددی تبدیل خواهد شد.
در لیگ پانزدهم فرصت خوبی برای سه تیم خوزستان وجود دارد که در کنار دو تیم دیگر به دوستی و رقابت بپردازند اما در عین حال نشان دهند که خوزستانیها بیشتر روی کدام یک می توانند حساب باز کنند.